بهراد منبهراد من، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

♥بهراد بهترین هدیه ی خدا♥

بهراد پیکاسو....

                                                                      پسرکوچولوی من امروز کلی نقاشی کرد و البته فقط این روی کاغذ ختم نشد و روی دست و پا صورت هم بود به قول بهراد نانو آخه به رنگ بازی میگی "نانو" خلاصه ١ساعت نانو بازی تو  برای من چند ساعت تمیزی داشت.. راستی هفته ی قبل نامزدی خاله پریسا بود این هفته هم برای تبریک رفتیم خونشون و یه شب هم باهاشون رفتیم شام بیرون و خیــــــــــــــــــــــــــلی بهمون خوش گذشت و کلی خندیدیم تو هم به آقا اشکان می گفتی عمو (ایـــــــشاالله خوشبخت شی دوست جـــــــــــــونم) راستی دوستای گلم عذاداری هاتون قبول تورو خدا برای ما هم دعا کنید ...
12 آذر 1392

روز جهانی حضرت علی اصـــغر و 20ماهگی

صدای لالایی می‏آید: صدای لای لای علی اصغر… لای لای گل پَر پَر… بخواب مادر بخواب مادر… دیروز روز جهانی ٦ماهه ی کربلا بود و منم تورو نذر این ٦ماهه کردم که سالم به دنیا بیای و هر سال بهش قول دادم تو این روز ببرمت تو این جمع قشنگ و نذری پخش کنم و امســــــــال هم خدا بار دیگه این سعادت رو نصیب ما کرد و با هم بعد ناهار با مامان اختر و زن عمو مریم رفتیم مسجد جامع شهر تو هم مثل ســـال گذشته اون لباس خوشگلت رو تنت کردی و خیلی آقا بودی و اصلا اذیتم نکردی و اونجا دوست داشتی با بچه ها بازی کنی و اونجا یه ماشین کوچولو قرمز بهت هدیه دادن و تو هم کلی ذوق کردی و خوشحال شدی و آخر مجلس هم نذری ها رو پخش کردم و خانمی رو دیدم که اومد و گفت پارسال تو ای...
12 آذر 1392

فعالیت های 20ماهگی بهراد من

وای که دلم قدر یه دنیــــــــــــــــــــــــــــا براتون تنگ شده و بود و این روزها شدیدا درگیر مسائل مختلف خوب بد بودیم مهمونی رفتن و مهمونی دادن و مریض شدن بهراد و ....خلاصه اینکه همه ی اینا دست به دست هم داد تا ما تو این چند روز پست جدید نذاریم و اینم بگم که خودم کلی عذاب وجدان داشتم واسه این تاخیر بزرگ و ممنونم از دوستای گلم که جویای احوالمون شدن غیبت من باعث نگرانیشون شد  و حالا آقا بهراد ٢٠ماهه ی مامان: عاشق فوتبال بازی کردن که این روزا واقعا داره تو این بازی حرفه ای میشه و خیلی جالب که حتی برگردون هم می زنه و تو خونه و هر جای دیگه دنبال توپ های خودشه و به توپ همون توپ میگه.... عاشق دستگاه تن...
12 آذر 1392

فعالیت های 20ماهگی بهراد من

وای که دلم قدر یه دنیــــــــــــــــــــــــــــا براتون تنگ شده و بود و این روزها شدیدا درگیر مسائل مختلف خوب بد بودیم مهمونی رفتن و مهمونی دادن و مریض شدن بهراد و ....خلاصه اینکه همه ی اینا دست به دست هم داد تا ما تو این چند روز پست جدید نذاریم و اینم بگم که خودم کلی عذاب وجدان داشتم واسه این داخیر بزرگ و ممنونم از دوستای گلم که غیبت من باعث نگرانیشون شد و جویای احوالمون شدن و حالا آقا بهراد ٢٠ماهه ی مامان: عاشق فوتبال بازی کردن که این روزا واقعا داره تو این بازی حرفه ای میشه و خیلی جالب که حتی برگردون هم می زنه و تو خونه و هر جای دیگه دنبال توپ های خودشه و به توپ همون توپ میگه.... عاشق دستگاه...
5 آذر 1392